Untitled Document
 
 
 
  2025 Dec 06

----

15/06/1447

----

15 آذر 1404

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:
" لا يحل لمسلم أن يهجر أخاه فوق ثلاث فمن هجر فوق ثلاث فمات دخل النار " (روايت أبو داود 5/215 ودر صحيح الجامع 7635)
يعنى: "براى هيچ مسلمانى حلال نيست كه برادر دينى اش را تا بيشتر از 3 روز قهر كند، پس هر كسى كه بيشتر از 3 روز قهر كند و از دنيا رفت وارد دوزخ ميشود".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>مصعب بن عمير رضی الله عنه > دعوت نمودن اُسيد بن حُضير و اسلام آوردن وى

شماره مقاله : 1586              تعداد مشاهده : 319             تاریخ افزودن مقاله : 26/2/1389

مصعب بن عمير و دعوت نمودن اُسيد بن حُضير و اسلام آوردن وى


ابن اسحاق از عبداللَّه بن ابى بكر بن محمّد بن عمروبن حزم و غير وى روايت نموده كه: اسعد بن زراره با مصعب بن عمير جهت رفتن به محله بنى عبدالاشهل و محله بنى ظفر بيرون رفت - و سعدبن معاذ پسر خاله اسعد بن زراره بود - اسعد بن زراره كه مصعب را با خود همراه داشت به يكى از باغهاى بنى ظفر بر سر چاهى كه به آن چاه مرق گفته مى‏شود داخل گرديد. اين دو تن در همين باغ نشستند، و مردانى كه اسلام آورده بودند نزد اينها جمع شدند - سعد بن معاذ و اسيدبن حضير در آن روز رئيس و سردار قوم‏هاى خود در بنى عبدالاشهل بودند، وهر دوى آنها مشرك و بر دين قوم خود قرار داشتند - هنگامى كه اين دو از آمدن آنها به آن باغ اطلاع حاصل نمودند،

سعد به اسيد گفت: اى بى پدر، نزد اين دو مرد كه به جاى ما آمده‏اند، تا ضعفاى ما را بيراه كنند، برو و آنها را با تندى از اينجا بران و از آمدن به جاى ما منع شان كن. اگر اسعدبن زراره با من نزديكيى، كه خودت آن را مى‏دانى مى‏داشت من خودم اين كار را به عوض تو انجام مى‏دادم، او پسر خاله من است، بنابراين من نمى‏توانم نزدش بروم.


راوى مى‏گويد: اسيد بن حضير نيزه خود را برداشت و به طرف آنها حركت كرد. هنگامى كه اسعدبن زراره او را ديد به مصعب گفت: اين سردار قوم خود است ونزد تو آمده، پس حق خدا را در وى به جا آور. مصعب گفت: اگر بنشيند همراهش صحبت خواهم نمود. راوى مى‏افزايد: او با پرخاش گرى و ترشرويى بر خورد نموده، گفت: براى چه به اينجا آمده‏ايد، براى اين كه ضعفاى ما را از راه بيرون كنيد؟ اگر جان خود را دوست داريد از اينجا دور شويد.

مصعب در جواب به وى گفت: آيا بهتر آن نيست كه بنشينى و بشنوى، اگر كار ما پسندت آمد آن را بپذير، و اگر پسندت نيامد آنچه خوشت نمى‏آيد از تو دور خواهد شد. اسيد گفت: از روى انصاف سخن گفتى، بعد از آن نوك سرنيزه خود را بر زمين فرو برد، ونزد آن دو نشست، مصعب با وى درباره اسلام صحبت نمود، و قرآن را برايش تلاوت كرد.

در آن چه از اسعد ومصعب روايت مى‏شود، آنها گفتند: به خدا، ما اسلام را از چهره وى قبل از اين كه حرف بزند، در نورانيت و بشاشتش دانستيم، بعد از شنيدن حرفهاى مصعب اسيد گفت: چه قدر سخن زيبا و نيكوى است. وقتى كه بخواهيد به اين دين داخل شويد چه مى‏كنيد؟ آن دو گفتند غسل نموده خود را پاك كن لباست را نيز پاك و تميز نما، و بعد از آن شهادت حق را بر زبان آورده و نماز به جاى آور.

اسيد برخاست غسل نمود، لباسش را پاك كرده و به حق شهادت داد، سپس دو ركعت نماز به جاى آورد، و به آنها فرمود: به دنبالم مردى است كه اگر از شما پيروى كند، هيچ يك از قومش با او مخالفت نخواهند كرد، و من همين حالا او را به سوى شما خواهم فرستاد و او سعدبن معاذ است./منبع:حیات صحابه

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 22115
دیروز : 14951
بازدید کل: 14460218

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010