Untitled Document
 
 
 
  2024 Oct 23

----

19/04/1446

----

2 آبان 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " من ترك شيئاً لله عوضه الله خيراً منه " (روايت ترمذي 2/79 و حاكم 4/183 وأحمد 3/439)، يعنى: "هر كسى كه چيزى را بخاطر رضاى خدا ترك كند، خداوند چيز بهترى را بجاى آن نصيبش ميكند".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>شبهات>شبهات > آيا حضرت عمر و ابوبکر در جنگ احد پيامبر را تنها ‏گذاشته و از ميدان جنگ گريختند؟

شماره مقاله : 8014              تعداد مشاهده : 708             تاریخ افزودن مقاله : 23/8/1389

 

آيا اين راست است که ميگويند حضرت عمر و ابوبکر در جنگ احد پيامبر را تنها ‏گذاشته و از ميدان جنگ گريختند؟
 

شماره فتوى 5603



پرسش:

من قبلاً اين سوال را مطرح کردم که آيا اين راست است که ميگويند حضرت عمر و ابوبکر در جنگ احد (بار دوم) پيامبر را تنها گذاشته و از ميدان جنگ گريختند. و شما پاسخگويان عزيز فقط از حضرت ابوبکر نقل کرده ايد لطفآ از حضرت عمر در آن وقت نيز برايم بنويسيد با تشکر



پاسخ:


الحمدلله،

اين سوالات در حوزه ي فعاليت سايت اسلام تکس است. لطفا در آن سايت مطرح کنيد. يا به سايت مهتدين مراجعه کنيد.

در ضمن قبلا نيز اشاره شد که اين اتهام مربوط به کينه توزيهاي روافض است که هر امري را تحريف مي کنند تا بتوانند در ميان مسلمانان ناآگاه شبهه ايجاد کنند!

و اين قضيه ي فرار ابوبکر و عمر رضي الله عنهما دروغي بيش نيست. در ضمن اگر در جنگ احد عده اي از اصحاب پشت کردند، به دليل اين بود که شايعه ي کشته شدن پيامبر صلي الله عليه وسلم پخش شده بود و تازه به هر دليلي که فرار کرده باشند، مهم نيست! مهم آنست که خدا آنها را بخشيده است.

« إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ»(آل عمران 155)

«كساني‌ از شما كه‌ روز برخورد دو گروه» در غزوه‌ احد «پشت‌ كردند» و منهزم ‌شدند، جز اين‌ نيست‌ كه‌ «شيطان‌ آنان‌ را به‌ لغزش‌ كشاند» يعني‌: آنان‌ را با وسوسه ‌ارتكاب‌ گناه، دچار شكست‌ و هزيمت‌ نمود و اين‌ شكست‌ نبود «مگر به‌سبب ‌بعضي‌ از كار و كردار» گناه‌ آلود خود «شان» كه‌ عبارت‌ از مخالفت‌ با فرمان ‌پيامبرص بود، پس‌ در ازاي‌ اين‌ مخالفت، از نصرت‌ الهي‌اي‌ كه‌ به‌ آنان‌ وعده‌ داده‌شده‌ بود، باز داشته‌ شدند. اين‌ خود دليل‌ بر آن‌ است‌ كه‌ گناه‌ انسان‌ را به‌ گناه‌ مي‌كشاند، چنان‌ كه‌ طاعت‌ به‌ اطاعت‌ وا مي‌دارد «و قطعا خداوند از آنان‌ درگذشت» به‌سبب‌ توبه‌ و عذرخواهي‌شان‌ «زيرا خداوند آمرزگار بردبار است» در مجازات ‌شتاب‌ نكرده‌ و به‌ بنده‌ فرصت‌ مي‌دهد تا خطايش‌ را جبران‌ و تقصيرش‌ را درمان ‌كند.

و در کتاب رحيق المختوم آمده: " نخستين کسي که نزد آنحضرت بازگشت، ثاني ايشان در غار، ابوبکر صديق بود که مي‌گفت: در آن روز جنگ احد، همة لشکريان از پيامبر اکرم -صلى الله عليه وسلم- به دور افتادند. من نخستين کسي بودم که نزد نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- بازگشتم. از دور ديدم که مردي رزمنده در حضور ايشان مي‌جنگد و از آنحضرت دفاع مي‌کند. گفتم:» طلحه باش؛ پدرم و مادرم فدايت باد! طلحه باش؛ پدرم و مادرم فدايت باد! [با آن همه موقعيت که از دستم رفته بود، گفتم: دوست‌تر دارم که مردي از قوم و قبيلة من باشد!؟] ديري نپاييد که ابوعبيده بن جرّاح به من رسيد. ابوعبيده مانند پرنده مي‌تاخت تا به من رسيد. شتابان بسوي نبي اکرم -صلى الله عليه وسلم- رفتيم؛ ديديم طلحه در برابر آنحضرت بر زمين افتاده است. نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- فرمودند:

(دونکم أخاکُم فقد أوجَب).

«برادرتان را دريابيد که دارد از دست مي‌رود!»

به صورت حضرت رسول‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- ضربتي سخت وارد شده بود که دو حلقه از حلقه‌هاي کلاه خود ايشان در صورتشان فرو رفته بود. من رفتم تا آن حلقه‌هاي کلاه خود را از صورت ايشان بيرون بکشم؛ ابوعبيده گفت: تو را به خدا سوگند مي‌دهم اي ابوبکر که بگذاري که من اين کار را بکنم!؟ گويد: با دهانش آن حلقه‌ها را گرفت و آرام آرام تکان مي‌داد که مبادا رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- آزار بيشتر ببينند. سرانجام يکي از آنها را درآورد؛ اما دندان پيشين وي افتاده بود! ابوبکر گويد: آنگاه رفتم تا دومي را دربياورم. باز هم ابوعبيده گفت: تو را به خدا سوگند مي‌دهم که بگذاري من اين کار را انجام بدهم!؟ گويد: ابوعبيده حلقة دومي را نيز با دهانش گرفت و آرام آرام تکان داد تا درآمد؛ ولي دندان پيشين ديگر وي نيز افتاده بود. آنگاه، رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- فرمودند: دونکم اخاکم فقد اوجب! گويد: هر دو جلو رفتيم تا او را مداوا کنيم. وي ده و چند ضربت خورده بود. در کتاب تهذيب تاريخ دمشق آمده است: در گودالي در آن حوالي او را بر زمين افتاده يافتيم و ديديم که شصت و چند ضربت- کم و بيش- از نيزه و تير و شمشير خورده است، و ديديم که انگشت وي قطع شده است؛ از او مراقبت کرديم."

در ضمن جهت اطلاع شما بايد گفت که، در شرايط سختي که کفار قريش در معرکه ي احد پيامبر صلي الله عليه وسلم را محاصره کرده بودند و قصد کشتن ايشان را داشتند، ده نفر از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وسلم شجاعانه از ايشان دفاع نمودند در حاليکه بقيه آنجا نبودند و اين چند نفر عبارت بودند از: ابودجانه، مصعب بن عمير، علي بن ابيطالب، سهل بن حُنيف، مالک بن سنان پدر ابوسعيد خُدري، اُمّ عماره نُسَيبَه بنت کعب مازنيه، قتاده بن نعمان، عمربن خطاب، حاطب بن ابي بلتعه و ابوطلحه.



وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

از محمّد بن عقيل بن ابي طالب روايت است: علي رضی الله عنه براي ما سخنراني كرد و گفت: اي مردم! شجاع‌ترين مردم كيست؟ گفتيم: شما، اي امير مؤمنان! گفت: ابوبكر صديق رضی الله عنه شجاع‌ترين مردم است، در روز جنگ بدر ما براي رسول الله صلی الله علیه و سلم سايه‌باني درست كرده بوديم، گفتيم: چه كسي در كنار پيامبر صلی الله علیه و سلم از ايشان نگهباني مي‌کند تا كسي از مشركان به او نزديك نشود؟ كسي جز ابوبكر براي نگهباني نايستاد، او بود كه با شمشير از غلاف كشيده كنار سر مبارك او ايستاده بود، هرگاه كسي مي‌خواست به رسول الله صلی الله علیه و سلم نزديك شود ابوبكر با شمشيرش جلوي او را مي‌گرفت و من خودم (علي) ديدم كه مشركان گلوي رسول الله صلی الله علیه و سلم را گرفته‌اند و تكان مي‌دهند و مي‌گويند: تو همان كسي هستي كه معبودان را‌ يكي دانسته‌اي، سوگند به خدا كسي جز ابوبكر رضی الله عنه به ‌او نزديك نشد، در آن زمان ابوبكر دو گيسوي بلند داشت، در حالي كه با سرعت مي‌آمد گيسوانش را كنار مي‌زد، آمد و گفت: واي بر شما! آيا مردي را مي‌كشيد كه مي‌گويد: پروردگارم الله ‌است و برايتان از جانب پروردگارش آيات و نشانه‌هاي واضح و و روشن آورده‌است! در آن روز ‌يكي از دو گيسوي ابوبكر كنده شد. راوي می‌گويد: علي مخاطبان را سوگند داد كه ‌آيا نزد شما مؤمن آل فرعون بهتر بوده ‌يا ابوبكر؟ مردم چيزي نگفتند، علي گفت: سوگند به خدا ابوبكر از مؤمن آل فرعون بهتر است، آن مرد که ايمانش را پوشيد، خداوند او را ستود. امّا ابوبكر جان و خون و مالش را در راه خدا فدا كرد(المستدرک(3/67)صحیح است برشرط مسلم و ذهبی موافق آن است).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 1197
دیروز : 2958
بازدید کل: 8546243

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010